۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه

بیگانه

مرا از عشق خود دیوانه کردی
مقیم گوشه میخانه کردی
مرا از من گرفتی پس ندادی
مرا از خویش هم بیگانه کردی

۱۳۹۱ فروردین ۲, چهارشنبه

طبع تر

زمانه خاک عالم بر سرم کرد
ولیکن بارور طبع ترم کرد
اگرچه شهر میگفتم ازین پیش
حدیثه عشق تو شاعر ترم کرد

۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

كجايي

حديثه جان عزيز دل كجايي
جرا اي نازنين ازمن جدايي
مبارك باد سال نو اگرچه
ندارد سال نو بي تو صفايي

۱۳۹۰ اسفند ۲۰, شنبه

نمیبخشم

چرا اینگونه ویران کرد مارا
چرا در این جهان آورد ما را
چرا عشق تو را بر قلبم انداخت
حدیثه جان نمیبخشم خدا را

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

دلتنگي

شكايت از در وديوار دارم
كه من در دل غم بسيار دارم
چقدر امشب دلم تنگاست يارب
هواي ديدن دلدار دارم

ماهي

تو چون ماهي غريق آب بودي
نه آبي نه هوايي ميشناسي
نميداني كنون قدر دلم را 
مرا بعد از جدايي ميشناسي

۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

درد سر

من از خود بي خبر بودم عزيزم
نهال بي ثمر بودم عزيزم
نداري درد سر بعد از من آري
برايت درد سر بودم عزيزم

شعر تر

زمانه خاک عالم بر سرم کرد
ولیکن بارور شعر ترم کرد
اگرچه شعر میگفتم ازین پیش
حدیثه عشق تو شاعر ترم کرد

۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

حجم وجودم

پر است از عشق تو حجم وجودم
که از عشق است کویا تارو پودم
نشیند بردل ازآنرو که بر خواست
زدل، شعری برایت گر سرودم

بوسه

خدايا در نگاهش فانيم كن
به چشمان ترش بارانيم كن
بدون بوسه ميميرم زلبهاش
خدايا بوسه اي ارزانيم كن

بعد از تو

کار کار دل است میدانی
گریه بی حاصل است میدانی
ای حدیث عزیز بعد از تو
زندگی مشکل است میدانی

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

مهربان

برایت سایه بان بودم عزیزم
ترا همداستان بودم عزیزم
ندانسـتـی چرا قدر دلم را
همیشه مهربان بودم عزیزم

۱۳۹۰ بهمن ۲۶, چهارشنبه

شب داج

غمش كرده است تاراجم شب وروز
گرفتار شب داجم شب و روز
هجوم آورده بر من غم زهر سو
به تو اي شعر محتاجم شب وروز

۱۳۹۰ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

سنگ صبور

شکست امشب غرور من دوبیتی
چه بود آیا قصور من دوبیتی
درین تنهایی و هجران وغربت
تویی سنگ صبور من دوبیتی

۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه

شب عشاق

خدای شعرم وغیر از دوبیتی
برای چشم تو مخلوق من نیست

درون سینه ام رازیست پنهان
بجز عشق تو در صندوق من نیست

شب عشاق شد تنها ترینم
بغیر از تو کسی معشوق من نیست

تنور

درون سینه ام دارم تنوری
گرفتار غم هجران و دوری
ببین میسوزم ومیسازم ازغم
ندارم جز غزل سنگ صبوری

۱۳۹۰ بهمن ۲۲, شنبه

نماز شعر

نميدانم چه ها كردم چه ها شد
دل تنگم به داغت مبتلا شد
دو ركعت شعر ميخواندم برايت
نماز شعرمن امشب قضا شد

۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

دنیا

تنفس میکند لیلا درین شهر
دل تنگم شده شیدا درین شهر
ازین وادی مرا میل سفر نیست
که گشته مختصر دنیا درین شهر

۱۳۹۰ بهمن ۲۰, پنجشنبه

مثبت بیندیش

رها کن خویش را از محبس خویش
ترا یکروز خواهد کشت تشویش
چرا اینقدر منفی بافی ای زن
دمی در زندگی مثبت بیندیش

۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

درد دندون

نشسته درد هجرونت بجونوم
غم و داغ فراوونت بجونوم
مو كه از درد لبريزوم نشينه
الهي درد دندونت بجونوم